هوای خوب، دریای فیروزه‌ ای، ساحل کرم رنگ مرجانی و شبهای زنده، جزیره کیش را به یکی از محبوب‌ترین نقاط گردشگری ایران تبدیل کرده است. خیلی‌ها این روزها برای سفر نوروزی‌ شان برنامه ریزی می‌کنند، شاید هم برای رفتن به جزیره کیش. کیشوندها می‌گویند این جزیره تا نیمه فروردین ماه یک روز خلوت هم به خود نخواهد دید. همه جا شلوغ است و پر از زندگی.
به محض ورود به جزیره کیش اولین چیزی که نظرت را جلب می‌کند، آسمان آبی پاک و نسیم خنک بهشتی است که از سمت ساحل به خشکی می‌وزد. نسیمی که رطوبت مطلوبی روی پوست می‌نشاند.

قهوه با طعم میخک
انگار این روزها همه در کیش متحد شده‌اند تا فضا را برای عید و ورود مسافران نوروزی آماده کنند. در اسکله تفریحی جزیره، چند مرد آفتاب سوخته مشغول رنگ کردن نرده‌های پل هستند. داخل شهر هم چند نفری معابر و آسفالت‌ها را لکه‌گیری می‌کنند. دو نفر هم کمی آن سوتر جدول‌های خیابان را رنگ می‌زنند؛ نارنجی و سفید.
هر چقدر به غروب آفتاب نزدیک می‌شویم، جنب و جوش هم در جزیره بیشتر می‌شود. تصمیم دارم سری به نهمین نمایشگاه بین‌المللی «گردشگری و سفر کیش» بزنم.
در طول مسیرم تا نمایشگاه در هر گوشه و کنار جزیره ساختمان‌های در حال ساخت را می‌بینم. سازه‌های بزرگ فلزی و جرثقیل‌ها هم به چشم می‌خورند. بیشتر این ساختمان‌های نیمه تمام، قرار است در آینده‌ای نزدیک تبدیل به هتل شوند. راننده تاکسی مثل بیشتر شهرهای ایران اولین راهنمای سفر است. او که مرد میانسالی است برایم توضیح می‌دهد: «زمین‌های خالی اطراف، هنوز آن قدر هست که بتوانند حسابی ساخت و ساز کنند و گردشگران بیشتری را جذب جزیره کنند.»
او همین طور با هیجان تعریف می‌کند تعطیلات سال نو در کیش جای سوزن انداختن هم نیست: «نمی‌دانید کیش چه حال و روز خوبی پیدا می‌کند، پر از جنب و جوش و حس زندگی. مسافرها با خودشان برکت می‌آورند. شاید زندگی ما کیشوندها کمی به هم بریزد اما به جنب وجوشش می‌ارزد. شاید تعداد کمی از به هم ریختن نظم زندگی‌شان ناراحت شوند اما بیشتری‌ها راضی‌اند. برای ما هم تنوع است دیگر.»
چند دقیقه بعد در محل دائمی برگزاری نمایشگاه‌های کیش هستم. مسافت‌ها در کیش کوتاه است و مسیرها بدون ترافیک. سالن نمایشگاه پر است از غرفه هتل‌ها و شرکت‌های هواپیمایی که برای جذب بیشتر گردشگر دور هم جمع شده‌اند. سالن غرق نور و صداست و کف سالن با موکت‌های قرمز رنگ فرش شده. می‌گویند بیش از 100 شرکت داخلی و خارجی در این نمایشگاه حضور دارند و پنل‌های تخصصی که در کنار این نمایشگاه برگزار می‌شود، می‌تواند به بهبود گردشگری در ایران کمک کند. مسئولان برگزاری این نمایشگاه معتقدند با تغییر فضا و سیاست‌های جدید، گردشگران زیادی به جزیره کیش جذب می‌شوند. نه تنها گردشگران داخلی که گردشگرانی از همه جای دنیا. برای همین هم معتقدند برگزاری فستیوال‌ها و نمایشگاه‌های بین‌المللی در رونق بیشتر این جزیره مؤثر است. سالانه یک میلیون و 700 گردشگر از جزیره کیش دیدن می‌کنند که عمده آنها گردشگران خارجی هستند. مسئولان امیدوارند در شرایطی که تحریم‌ها برداشته شده، گردشگر بیشتری هم به این جزیره و دیگر جزیره‌های خلیج فارس بیایند.
در سالن برگزاری نمایشگاه سفر کیش علاوه بر غرفه‌های شرکت‌های تجاری و هتل‌ها، هنرمندان اهل کیش هم حضور دارند. زنانی که هنرهای دستی‌شان را در همین نمایشگاه به بازدید کنندگان ارائه می‌دهند. زنان گلیم باف، منبت کار و دیگر زنان و مردان هنرمندی که اغلب برای کار به کیش آمده‌اند و حالا در اینجا ماندگار شده‌اند. مثل بنفشه کنگانی که سالهاست از شیراز به کیش آمده و منبت کاری می‌کند. آثار زیبای منبت کاری او در گوشه‌ای از غرفه‌اش نمایش داده می‌شود.
مریم حسنلی هم گلیم بافی می‌کند و حالا خود را یکی از اهالی این جزیره زیبا می‌داند. غرفه بومیان کیش هم در قسمتی دیگر از همین سالن قرار دارد و چند کودک بومی کیش که لباس‌های بلند سرتاپا سفید بر تن دارند آثار دست‌ساز زنان بومی را معرفی می‌کنند. بیشتر کاردستی‌هایی که کاربرد دکوری و تزئینی دارند با صدف‌های سفید و صورتی رنگ دریا ساخته شده‌اند. در گوشه دیگری از همین غرفه هم به بازدید کنندگان قهوه محلی تعارف می‌شود، قهوه‌ای با طعم هل و میخک.

شب‌های کیش
دوباره سوار تاکسی شده‌ام. در این ساعت یکی از شب‌های پر جنب و جوش کیش را می‌بینم. شبهای کیش زنده و روشن است و زندگی شبانه در آن جریان دارد. رستوران‌ها و کافه‌ها تا دیر وقت به گردشگران خدمات می‌دهند. چراغ‌های مراکزخرید در نقاط مختلف جزیزه می‌درخشند. از بیشتر رستوران‌ها صدای موسیقی زنده به گوش می‌رسد. موتور سوارها و دوچرخه سوارها، هر گوشه کناری به چشم می‌خورند. چند سال قبل که به کیش آمده بودم از این موتور سوارها خبری نبود و یکی از جاذبه‌های اصلی گردشگری کیش دوچرخه سواری بود. هر چند هنوز دوچرخه‌ سواری یکی از تفریح‌های رایج کیش است، اما کم نیستند توریست‌هایی که با ورود موتورها دیگر دوچرخه را با آن سرعت کم چندان نمی‌پسندند.
البته موتور که می‌گویم یاد موتورهایی که در تهران و دیگر شهرهای بزرگ دیده‌اید نیفتید. موتورهای جزیره برقی‌اند و آرام و بی‌سر و صدا و بدون آلوده کردن هوا حرکت می‌کنند. با این همه همین موتورهای برقی در یک سال اخیر شده‌اند وسیله مورد علاقه گردشگران. ساعتی 25 هزار تومان کرایه‌اش می‌کنند و با آن توی پیست مخصوص دوچرخه سواری کیش یا در خیابان‌های جزیره دور می‌زنند.
محسن 25 ساله سوار بر یکی از همین موتورهای برقی است. 3 روز است برای مسافرت به جزیره کیش آمده، دستی به موهایش که رو به آسمان رفته می‌کشد: «کاش در تهران هم زندگی شبانه و پیست‌های موتور و دوچرخه سواری داشتیم. برای همین شب‌های زنده است که دست کم سالی یکی دوبار به کیش می‌آیم. آدم می‌تواند براحتی خودش را تا نزدیک صبح سرگرم کند. هیچ کدام از شهرهای دیگر ایران این ویژگی را ندارند.»
مریم خواهر حمید که او را در این سفر همراهی می‌کند، سوار بر دوچرخه است: «کاش پیست موتورسوارها و دوچرخه سوارها را از هم جدا می‌کردند، مگر نه اینکه این پیست برای دوچرخه‌ سواران ساخته شده؟ الان موتورسوارها هم به آن اضافه شده‌اند و پیست دیگر آن امنیت و نشاط قبل را ندارد.» او ابروهایش را بالا می‌اندازد و به برادرش اشاره‌ای می‌کند: «درست است خیلی از موتور سوارها خوشحالند اما من دوست دارم اینجا فقط دوچرخه‌سواری کنم.» مریم دوچرخه‌اش را ساعتی 5 هزار تومان کرایه کرده است. او هم درست به‌ اندازه برادرش از اینکه می‌تواند شب‌ها هم تفریح کند، خوشحال است.
مرتضی 33 ساله در گوشه‌ای از ساحل نشسته و به سیگارش پک می‌زند و با حسرت به گردشگران نگاه می‌کند. او از یکی از شهرهای کوچک استان گیلان به اینجا آمده: «من در یکی از هتل‌های معروف اینجا کار می‌کنم در شهر خودم کار نبود و راهی کیش شدم. درست است برای مسافرها اینجا جذاب است اما برای من دیگر لطفی ندارد. کیش فقط یک هفته برایم جالب بود. الان تفریحم همین است هر شب بعد از پایان شیفت کاری‌ام که ساعت 12 شب است به اینجا می‌آیم و سیگار دود می‌کنم. تفریح دیگری ندارم.» اما همه هم مثل مرتضی فکر نمی‌کنند و خیلی از کسانی که در کیش کار می‌کنند می‌گویند از زندگی و کار در کیش لذت می‌برند.

ورزش‌های آبی
درهمه نقاط ساحلی جزیره کیش این روزها انواع ورزش‌های آبی به علاقه‌مندان عرضه می‌شود و طرفداران پرو پا قرص خودش را دارد و مسئولان هم مدام سعی می‌کنند به این تفریح‌ها رنگ و جلای نوتری بدهند تا گردشگر بیشتری جذب کنند.
غواصی، پاراسل سواری، شاتل، جت اسکی و... فقط چند نمونه از ورزش‌های آبی است که در این جزیره به گردشگران ارائه می‌شود. در مدت سفرم به این جزیره با دو وسیله جدید دیگر هم آشنا می‌شوم که بزودی در بازار ورزش‌های آبی به گردشگران ارائه می‌شود. این دو وسیله «شناور» و «هاورکرافت» نام دارند. شناور قایقی است باریک و با نوک تیز که با سرعت بالا آب را می‌شکافد و پیش می‌رود. سرعت این وسیله با یک قایق موتوری معمولی اصلاً قابل مقایسه نیست و با دورهای تندی که می‌زند هیجان زیادی به سرنشینانش می‌دهد. این وسیله قابلیت این را دارد که با سرعت بالا در دریا بچرخد و به چپ و راست متمایل شود.
هاورکرافت هم وسیله دیگری است که با سرعت کمتر و سر و صدای زیاد در آب حرکت می‌کند. در قسمت زیرین این وسیله چرخ‌هایی طراحی شده که به آن قابلیت حرکت در خشکی را هم می‌دهد.

محله سفین
حالا که به کیش آمده‌ام دلم نمی‌آید، بدون دیدن محله بومیان کیش که در جنوب جزیره قرار دارد اینجا را ترک کنم، برای همین هم عصر یک روز خنک اسفندی که باد ملایمی درختان نخل و درختچه‌های جزیره را نوازش می‌کند، راهی محله سفین می‌شوم؛ منطقه بومیان جزیره کیش.
بیشتر خانه‌های این محله کرم رنگند و در کوچه و پس کوچه‌هایش بوی ماهی و شوری آب دریا به مشام می‌خورد. عطری پر از بوی زندگی.
این محله مدتی است به خاطر خانه مردم‌شناسی‌اش مورد توجه توریست‌ها هم قرار گرفته. بومی‌های محله هنوز ماهی‌گیری را به شغل‌های دیگر ترجیح می‌دهند. یعنی همان شغل آبا و اجدادی‌شان که ماهی‌گیری و البته صید مروارید بوده است.
یکی از بومیان محله را در سوپر مارکت محله می‌بینم به سختی فارسی حرف می‌زند و پیراهن سفید بلندی بر تن دارد. صاحبان فروشگاه برایم می‌گویند مرواریدهای درشتی صید می‌کرده. این روزها کار نمی‌کند و پسرانش کارش را ادامه می‌دهند.
در همان حوالی مغازه لوازم صیادی هم دیده می‌شود. همه ابزارهای حرفه‌ای که یک صیاد به آن نیاز دارد در اینجا هست. «فیش مارکت» هم در همان نزدیکی‌ها قرار دارد. این سوپر کوچک پر از ماهی‌های تازه است.
در کوچه پس کوچه‌های سفین قدم می‌زنم. معصومه و طاهره دو دختر جوان که لباس رنگی محلی بر تن دارند در کوچه کنار هم نشسته‌اند و حرف می‌زنند. هر دو نوعروسند و اهل بندرعباس. به خاطر شغل همسرانشان به جزیره آمده‌اند. معصومه ریز می‌خندد: «شوهرم در هتل کار می‌کند، زندگی در کیش گران است و حقوقش کفاف‌مان را نمی‌دهد از 8 صبح تا 4 بعد از ظهر کار می‌کند و 700 هزار تومان حقوق می‌گیرد.»
دختر جوان دیگری را هم مقابل خانه‌اش می‌بینم. او هم از یکی از شهرهای اطراف استان کرمان به کیش آمده و الان با یکی از بومیان محله سفین همسایه است. شوهر او هم در یک هتل کار می‌کند: «شوهرم ماهی یک میلیون و پانصد هزار تومان حقوق می‌گیرد اما همین خانه را ماهی 650 هزار تومان کرایه کرده‌ایم. کرایه‌اش را هم شش ماه جلو پرداخت کرده‌ایم. من هم باید سر کار بروم. زندگی در جزیره گران است.»
سری هم به خانه مردم‌شناسی محله می‌زنم. همان خانه‌ای که می‌گویند یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های محله سفین است و سبک معماری‌اش کاملاً بومی. مقابل خانه چند پسربچه با لباس محلی ایستاده‌اند و گردشگران را که چند نفری هستند به داخل راهنمایی می‌کنند. چند دختر جوان هم تک تک قسمت‌های این خانه قدیمی را به گردشگران نشان می‌دهند و درباره‌اش توضیح می‌دهند. این خانه 1200 متری 15 اتاقه که قدمتش 200 سال ارزیابی شده به عبدالله بن شاهین از تاجران مروارید و صاحب یکی از لنج‌های بادبانی این محله تعلق داشته. اهالی می‌گویند حاج عبدالله این خانه را از سه نسل قبل خود به ارث برده. تمامی دیوارها و اتاق‌های این خانه از سنگ‌های مرجانی که در جزیره به وفور یافت می‌شود ساخته شده. این خانه برای بومیان محله منزلت و ارزش زیادی دارد چون بیشتر آنها مکتب خانه‌شان را در اینجا گذرانده‌اند. بر سر در یکی از اتاق‌ها هم عنوان مکتب خانه ثبت شده یعنی خانه حکم مدرسه برای اهالی داشته است.
خانه‌ اندرونی و بیرونی زیبایی دارد و در حیاطش ابزارهای ماهیگیری صاحبخانه چیده شده. انبار خرما و مطبخ دو قسمت بسیار دیدنی این خانه هستند که در آنها ابزارهای قدیمی گرفتن شیره خرما و آشپزی نگهداری می‌شود. وسایل خانه هم که تا حد زیادی حفظ شده، توسط صاحبش از نقاط مختلف دنیا بویژه هند و آفریقا به اینجا آورده شده.
یکی از بومی‌ها می‌گوید همه عمرش را در جزیره گذرانده و حاضر نیست لحظه‌ای از سکوت و آرامش جزیره را با شلوغی شهری بزرگ عوض کند. باد ملایمی از سمت ساحل به خشکی می‌وزد. ساکنان محله سفین هم مثل خیلی از اهالی جزیره کیش در خنکای هوا سمت ساحل قدم می‌زنند، جایی که جزیره مرجانی درست زیر پاهایشان قرار دارد.

منبع: روزنامه ایران

نویسنده: ترانه بنی یعقوب